کتاب دختری که ماه را نوشید
ادامه
سلام چطورید ❤️
این خلاصه کمی از کتاب دختری که ماه را نوشید است
مردم شهر هر سال کودکی را به عنوان قربانی پیشکش به جادوگری تقدیم میکنند که در جنگل زندگی میکند آنها امید دارند که این قربانی باعث شود جادوگر کاری به کارشان نداشته باشد. اما زان، جادوگر درون جنگل، بسیار مهربان است. زان این بچه ها را از جنگل نجات میدهد، آنها را به خانوادههای خوش قلبی میبخشد که در آن سوی جنگل زندگی میکنند و در طول مسیر، گرسنگی آنها را با نور ستارهها رفع میکند. اما یک سال، زان به جای نور ستاره به بچهای نور ماه میدهد؛اتفاقی که باعث میگردد آن بچه از قدرت خادویی خارق العاده ای برخوردار شود. زان تصمیم میگرد که این بچه را که نامش را لونا گذاشته، مثل بچهی خودش بزرگ کند. با نزدیک شدن به تولد سیزده سالگی لونا قدرت های جادویی او با عواقبی بسیار خطرناک خود را نشان میدهند و ....
تصمیم گرفتم این کتاب رو تو همین وبلاگ بزارم
به نظرتون عکس بزارم یا خودم تایپ کنم
تو کامنت ها بگید کدوم رو بزارم
خدانگهدارتون 👋🏻✨️